در فرهنگ اسلامی از دو اراده متفاوت برای خدا سخن به میان آمده است: 1. «ارادةُ التَّشریع» ؛ 2. «اراده تشریعیه»؛ درباره فرق میان این دو اراده الهی باید به موارد زیر اشاره کرد:
1. اراده «تشریعیه» در فقه و اصول مطرح است؛ اما «ارادةُ التَّشریع» در کلام مطرح است؛
2. اگر متعلق اراده، فعل خدا بود، این کار جزو اراده تکوینی الهی است؛ مثلا خدا اراده کرده است که آسمان خلق کند؛ حال اگر خدا اراده کند که قانونگذاری کرده و شریعتی را جعل کند، در این صورت نیز چون متعلّق اراده، فعل خدا ولی از نوع تشریع است به عنوان «ارادةُ التَّشریع» معرفی می شود؛ پس «ارادةُ التَّشریع»یعنی خداوند اراده کرده است که قانونگذاری و تشریع دین کند؛ این اراده الهی، به فعل در قالب تشریع تعلق گرفته است؛ پس به یک معنا، این اراده، نیز جزو اراده تکوینی است؛ امّا اگر متعلق اراده الهی، فعل مکلّف باشد که در فقه و اصول مطرح است، مانند اینکه خدا اراده کرده است که شما نماز بخوانید، و یا جامعه عادل و عاقل باشد، این مصداق «اراده تشریعیه» الهی است؛
3. «اراده تشریعیه» تخلّفپذیر و عصیانپذیر است، چون متعلّق اراده، فعل اختیاری مکلّف است و فعل اختیاری مکلّف بر اساس آیه 29 سوره کهف که می فرماید: وَ قُلِ الْحَقُّ مِن رَبِّکُمْ فَمَن شَاءَ فَلْیُوْمِن وَ مَن شَاءَ فَلْیَکُفُرْ؛ و بگو حق از جانب پروردگارتان است ؛ پس هر کسی خواهد پس ایمان آورد و هر کس خواهد پس کافرگردد، قبول و نکول آن به دست خود مکلف است و مکلف به سبب داشتن اراده و اختیار و حق انتخاب می تواند یکی از دو سویه کفر و ایمان ، عدل و ظلم و نیز اطاعت و عصیان را بپذیرد؛ امّا اگر اراده التشریع باشد و خداوند بخواهد قانونگذاری کند، چون از مصادیق اراده تکوینیّه چون اراده آفرینش زمین و آسمان است، این دیگر تخلف پذیر نیست. پس همان طوری که وقتی خداوند اراده خلقت آسمان و زمین می کند و این اراده جزو اراده تکوین است، هم چنین یک اراده تکوینی در قالب قانون گذاری دارد که همان اراده التشریع است؛ چنین اراده ای نیز تخلف ناپذیر است.
4. «اراده تشریعیه»، امری اعتباری و به فعل مکلف تعلق می گیرد و در مباحث فقه و اصول مطرح است؛ اما «ارادةُ التَّشریع» امری حقیقی است و به عالم تکوین تعلق می گیرد ؛ زیرا این اراده از مصادیق کار و فعل خداوند است نه فعل مکلف و از همین رو، تخلف ناپذیر بوده و جزو مباحث کلامی است نه اصولی و فقهی.